Your Heading Goes Here

ارگونومي در كشورهاي توسعه يافته علي رغم كشور ما بسيار وسيع و گسترده است اكنون اين علم خود به شاخه هاي گوناگوني تقسبم شده است ، كه مهمترين آنها بر تطبيق شرايط محيط زندگي با انسان و فاكتورهاي انساني ، انتخاب افراد مناسب براي هر شغل ، تعيين توانايي و ظرفيت كاري افراد ، طراحي محيط كار مطابق با فاكتورهاي انساني و تلاش در تصحيح مشكلات موجود در حركات كارگران كه به آرايش طبيعي استخوان ها و شكل طبيعي ستون فقرات آسيب مي رسانند ، تكيه دارد .
در اين تحقيق پس از تعريف اجمالي پوسچر ،كار ديناميكي و كار استاتيكي به معرفي و شرح روش OWAS پرداخته شده است .
انواع كارهاي فيزيكي :
كارهاي فيزيكي را به طور كلي مي توان به دو دسته اصلي تقسيم نمود :
الف – كار ديناميكي : كار ديناميكي خود به دو بخش كار ديناميكي سخت و كار ديناميكي موضعي تقسيم مي گردد .
ب – كار استاتيكي
به انواع زير تقسيم ميگردد.
كارهاي ديناميكي سخت :
به كارهايي گفته مي شود كه در آن گروه بزرگي از عضلات در گير كار بوده و نياز به مصرف انرژي زياد داشته باشد . مثل بيل زدن .
كارهاي ديناميكي موضعي :
به كارهايي گفته مي شود كه از نظر فيزيولوژيكي مقدار زيادي انرژي صرف انجام آن نمي- شود و ايجاد خستگي عضلاني فقط براي عضلات درگير با كار مي نمايد .
كارهاي استاتيكي :
در كارهاي استاتيكي گروه بزرگ يا كوچكي از عضلات به حالت ثابت و ساكن قرار گرفته و يا معمولا" بر جسمي فشار مي آورند ( مانند نگه داشتن قطعه كار در يك حالت خاص و يا فشار دادن آن بر روي سنگ ) .
در اينگونه كارها ، عضلات كمتر حركت مي كنند و از اين رو تعريف فيزيكي كار بايد به وسيله يك تعريف فيزيولوژيكي جايگزين نمود بدين ترتيب كه :
زمان × نيرو = كار استاتيكي
در اين نوع كارها انرژي صرف انقباض عضلاني گرديده و خستگي موضعي به سرعت ايجاد مي گردد .
بديهي است كه هر كار استاتيكي باعث كاهش توانايي عضلاني يا ايجاد خستگي نمي گردد . بلكه شدت يا سختي كار عامل تعيين كننده كاهش نيرو در كارهاي استاتيكي است يعني اگر انسان يك كار استاتيكي را انجام دهد كه مثلا" به نيروي كمي نياز داشته باشد نه تنها كاهش نيروي عضلاني برايش ايجاد خواهد شد بلكه خستگي نيز به وجود نخواهد آمد .
از نظر تئوري انسان مي تواند تا چند درصد از ماكزيمم نيروي خويش را بدون توليد خستگي براي مدت طولاني به كار گيرد ، كه به نام حد توانايي دايمي ( PPL ) انسان براي انجام كار معروف است . يك دانشمند آلماني به نام رومرت معتقد است كه اين حد براي كارهاي استاتيكي معادل 15% ماكزيمم نيروي عضلاني درگير كار است .
يعني اگر انسان به كاري گمارده شود كه فقط 15 % از نيروي ماكزيمم عضلاني در گير با كار استاتيكي را صرف انجام آن كار نمايد ، در حين انجام كار خسته نشده و نيازي به استراحت مابين كار نخواهد داشت . ولي چنانچه شرايط كار به صورتي باشد كه شخص مجبور باشد جهت انجام آن نيرويي بيش از 15% درصد ماكزيمم نيروي عضلاني را مصرف نمايد ، بايد زمان هايي را جهت استراحت در طول كار در نظر گرفت . مدت اين استراحت در رابطه با شدت سنگيني و كار زيادتر خواهد شد و هرچه زمان كار استاتيكي افزايش يابد طول مدت زمان استراحت نيز به موازات آن بايد زياد گردد . و اگر پوسچر بدن نيز در حين انجام آن كار نامناسب و ناصحيح باشد بايد به فكر تغيير آن وضعيت خاص باشيم .
رومرت فرمولي را جهت محاسبه زمان استراحت در حين كار استاتيكي ارايه داده است كه به شرح زير است :
EZ = 18 ( t / tmax )1.4 × ( f / fmax _ 0.15 )0.5 × %100
كه در اين رابطه :
EZ : ضريب استراحت به نسبت زمان كار
tmax : زمان كار ماكزيمم بر حسب دقيقه
t: زمان كار واقعي بر حسب دقيقه
fmax : ماكزيمم نيروي عضلاني بر حسب كيلوگرم
f : نيروي عضلاني در گير با كار بر حسب كيلوگرم
همانطور كه فرمول بيان مي كند ، اگر كاري را انجام دهيم كه فقط تا 15% ماكزيمم نيروي عضلاني صرف انجام آن كار گردد ، اين كار را مي توان به صورت غير محدود از نظر زمان و انرژي مورد نياز انجام داد ولي چنانچه مثلا" كاري را انجام دهيد كه 55% ماكزيمم نيروي عضلاني را طلب كند ، بر اساس اين فرمول 800% زمان انجام كار بايد براي استراحت درنظر گرفته شود . يعني به ازاي يك دقيقه كار استاتيكي در چنين وضعيتي بايد هشت دقيقه استراحت در كار لحاظ گردد . تا بدن به حالت اوليه بازگردد .
با توجه به افزايش سريع و تصاعدي زمان استراحت نسبت به شدت و زمان انجام كار مي توان نتيجه بايد گيري نمود كه در هنگام طراحي و تنظيم كار در حد توان از ايجاد كارهاي استاتيكي جلوگيري نمود و كارها را به صورتي تدارك ديد كه عضلات درگير كار بيشتر در تحرك و انقباض و انبساط باشند .
پوسچر ((Posture)) :
نگهداشتن بدن در وضعيتي خاص را پوسچر مي نامند و نگهداشتن بار در اين حالت از جمله مثال هاي كار استاتيك به شمار مي رود . اگرچه هردوي اين حالت ها ، در زندگي روزمره وجود داشته و بسيار شايع هستند اما بيشترين مشكل متخصصين در خصوص وضعيت- هايي است كه اين دو مورد با يكديگر توام مي شوند . اگر يك يا چند وضعيت ديگر نيز به اين موارد افزوده شود مي توان بر مبناي بدترين حالت ، ارزيابي آن مورد را انجام داد .اما چنانچه براي انجام كار نياز به اعمال نيروي زياد باشد در اين حالت اين روش چندان رضايت بخش نيست .
به طور كلي مي توانيم بگوييم ، محدوديت هاي كار فيزيكي ديناميك ، ضربان قلب بالا و كاهش تنفس است . به همان نسبت ، محدوديت هاي كار استاتيك ، درد عضلاني خواهد بود . اين امر اختصاصا" ناشي از فعاليت سوخت و ساز هوازي در عضلات به شمار مي آيد . در اين حالت به علت فشار داخلي عضلات ، روند تامين خون ، دچار اختلال مي گردد .نتيجه چنين فشاري را نمي توان در ضربان قلب فرد جستجو كرد و ضربان قلب كه ناشي از كار استاتيك است . بهترين نشانه ي وجود بار استاتيك خواهد بود .
اگر قصد ارزيابي پوسچر و كار استاتيك را داشته باشيم ، مي بايستي عوامل اصلي در بارهاي استاتيك را مرور كنيم . پنج حالتي كه به عنوان تعريف پوسچر در ادامه به آنها اشاره شده ، معيار مناسبي است كه به كمك آن مي توان عوامل تداخل كننده در اعمال فشار به بدن فرد را شناسايي كرد .
1 – ارتباط زاويه اي بين اجزاي بدن
2 – توزيع جرم هاي نقاط مختلف بدن
3 – نيروهاي اعمال شده به محيط در يك پوسچر خاص
4 – مدت زماني كه بدن در آن پوسچر قرار مي گيرد
5 – تاثيرات ناشي از نگه داشتن بدن در آن پوسچر خاص
اندازه گيري يكي از موارد فوق و يا تمامي آنها به ما در تعريف موارد زير كمك مي كند .
1 – ثبات فرد در آن وضعيت خاص
2 – برآورد فشار عضلاني و مولفه هاي نيرو بر مفاصل
3 – برآورد حدود خستگي و زمان هاي برگشت و به وضعيت راحتي
4 – مقايسه شرايطي كه مغاير با روش هاي ارزيابي ما هستند
 

روش هاي اندازه گيري مستقيم كارهايي كه در آن ، بدن در يك پوسچر خاص نگه داشته مي شود ، تاثيرات آن ، مانند كار ديناميك ، چندان رايج نيست . گستره روش هاي اندازه گيري فعاليت عضلاني به كمك الكتروميوگراف EMG ، اندازه گيري عوامل بيماريزا و اندازه گيري بيماري ها و روش هاي توصيفي اتلاق مي گردد . موارد اخير شامل روش هاي ثبت پوسچر نظير NIOSH و OWAS پرسشنامه هاي Nordic ، جهت يابي پوسچر ، زاويه سنجي بدن ، SELSPOST يا CODA مي باشد .

ثبت پوسچر يا وضعيت هاي مختلف بدن :
در نگاه اول تصور مي شود كه عكس گرفتن يا استفاده از فيلم برداري به كمك ويديو ، براي پوسچر بدن كافي باشد . البته براي بعضي موارد مثل اندازه گيري زواياي ويژه بدن ، اين روش ها مناسب به نظر مي رسد . اما با اين همه اگر حتي از فيلم برداري ويديويي يا عكسبرداري استفاده شود ، باز هم براي آناليز اطلاعات اصلي و كمي مي بايستي آنها را در جايي ثبت نمود ، به صورتي كه به راحتي قابل دسترسي نيز باشند . از طرفي درك عمق و فضا از روي عكس و فيلم چندان ساده و علمي نيست .
با اين همه علاوه بر ثبت پوسچر مي بايستي داده هاي مربوط به هر فعاليت ، نظير وزن باري كه جابجا مي شود ، شرايط افرادي كه در گير كار هستند و محيط كار نيز موجود باشد . بدين ترتيب مي توان در حوزه وسيعتري ، وضعيت قرار گيري بدن را مورد ارزيابي قرار داد . البته لازم به ذكر است كه علاوه بر موارد ياد شده ، محاسبات بيومكانيكي بدن نيز بايد اعمال شود . تاثير زمان بر فاكتور پوسچر امري واضح بوده و تقريبا" كمتر تحت كنترل محققين مي باشد و در اين باره مبايستي اطلاعات اپيدميولوژي جامعي به كمك متخصصين بهداشت حرفه اي در صنايع مختلف ، به كمك روش هايي كه در ذيل اعمال مي شود تهيه گردد .

روش هاي مشاهده مستقيم :
اندازه گيري زواياي بين اندام مختلف بدن ، يا زواياي آن نسبت به محيط ، به طور مداوم مورد نياز مي باشد . در تجزيه و تحليل هاي بيو مكانيكي نياز به دقت زيادي مي باشد . در خصوص ارزيابي پوسچرهاي مختلف بدن و ارتباط آن با انواع ناراحتي ها ، تنش ها و نيروهاي اعمال شده به بدن ، مطالعات گوناگوني صورت گرفته و مي توان گفت كه درصد خطاي اين روش ها بسيار كم است .

روش OWAS :
اگرچه مطالعه نحوه انجام كار (مهندسي روش ها) ، براي ثبت فعاليت هاي مختلف ، انواع چارت ها و سيستم هاي علامتي را توصيه مي كند ، با اين حال اين موارد براي همه پوسچرها قابل استفاده نخواهد بود . يكي از سيستم هاي جديد كدگزاري براي تمامي پوسچرها كه براي صنايع مختلف كاربرد فراواني نيز دارد ، براي اولين بار در در يك كارخانه صنعت فولاد فنلاندي تهيه و مورد استفاده قرارگرفت . اين كارخانه به نام Ovako oy به كمك انستيتوي فنلاندي ايمني و بهداشت شغلي در سال 1992 روش OWAS را ارايه نمودند . در اين روش پوسچرهاي مختلف مشاهده و مورد بررسي قرار گرفته و موارد مختلف آن ثبت مي شوند . با استفاده از جدول ارزيابي ارايه شده در ادامه مي توان پوسچرها را ارزيابي نموده و تطابق يا عدم تطابق با استانداردهاي قابل قبول را در آن تعيين كرد .
در ادامه مرحله به مرحله شيوه ارزيابي به روش مذكور شرح داده مي شود :



ارزيابي نحوه انجام كار :
كار سنجي :
اولين قسمت كارسنجي ارزيابي بار ناشي از وضعيت بدن است كه شامل توصيف كار، بررسي محيط كار و طبقه بندي كار از ديدگاه ارگونوميك است .
روشهاي كار سنجي عبارتند از :
1 – EAT : كه عبارتست از يك روش توصيفي براي توضيح اجمالي از كار .
2 – بررسي نظاممند محيط كار .
3 – روش مشاهده
در روش OWAS طبقه بندي وضعيت بدن در حين كار به شرح زير است :
حالات بدن در حين كار به سه دسته تقسيم مي شود كه به آساني قابل تشخيص است شرط لازم جهت نتيجه گيري در مورد وضعيت بدن رفع فشار ناشي از بدن است كه در طول كار بر دستگاه اسكلتي عضلاني وارد مي شود .
حالات بدن :
الف ) وضعيت پاها كه شامل هفت حالت هستند كه به ترتيب عبارتند از :
1 ) وضعيت نشسته
2 ) ايستاده روي هر دو پا در وضعيت كشيده
3 ) وضعيت ايستاده و وزن بدن روي يك پا
4 ) وضعيت ايستاده و هر دو زانو خميده
5 ) وضعيت ايستاده و يك زانو خميده
6 ) نشستن روي يك يا هر دو زانو
7 ) وضعيت حركتي يا راه رفتن
ب ) وضعيت دست ها و بازوها كه شامل سه حالت نسبت به سطح شانه هستند كه عبارتند از :
1 ) هر دو دست پايينتر از حد شانه
2 ) يك دست بالاتر يا در حد شانه
3 ) هر دو دست بالاتر يا در حد شانه
ج ) وضعيت تنه و كمر كه شامل چهار حالت زير است :
1 ) كشيده و صاف
2 ) خميده به جلو يا عقب
3 ) چرخش يا خميدگي به طرفين
4 ) چرخش توام با خميدگي
جهت تسهيل در امر بررسي و تشريح وضعيت كارگر درحين كار براي ثبت هر حالت يك كد شش رقمي در نظر گرفته مي شود كه به ترتيبرسه رقم سمت چپ آن بيانگر وضع تنه ، دست و پا و در سه رقم بعدي ابتدا نيروي اعمالي و در آخر تنها كد دو رقمي بيانگر مرحله هر كار است كه آن را فاز كاري مي نامند .
 

 

اين اطلاعات نتيجه مشاهده مستقيم وضعيتهاي بدن در حين كار است .براي تجزيه يك كار وكدگزاري آن كار طول مدت مشاهده بين 30 تا 40 دقيقه است و بين هر دو نظاره 6 تا 30 ثانيه وقفه لازم است بعد از هر مشاهده 10 دقيقه استراحت براي كارگر پيشنهاد مي گردد . در صفحه بعد يك نمونه شغل كد گزاري شده است .
اعداد حاصل از كد گزاري را در جداول مخصوصي ثبت مي نمايند و اين اطلاعات را با جداول راهنما كه وضعيت هاي انجام كار گروهبندي شده است مقايسه مي كنند و پيشنهادات لازم را در جهت حذف و يا به حداقل رساندن كارهاي استاتيكي ويا تصحيح حالات نادرست بدن كارگر در حين كار ارائه مي كنند .




در روش OWAS حالات بدن به چهار گروه كاربردي تقسيم مي شوند كه عبارتند از :
1)گروه اول : وضعيت بدن و تركيب اين وضعيت ها در حين كار طبيعي و عادي است و نياز به اصلاح نيست و به رنگ آبي در جدول نمايش داده مي شود .
2) گروه دوم : فشار ها آسيب جزيي به دستگاه اسكلتي بدن مي رسانند و در آينده بايد اصلاح گردد ,به رنگ سبز نمايش داده مي شوند .
3)گروه سوم :اين گروه از فشارها آسيب زا هستند و هر چه سريعتر بايد اصلاح شوند به رنگ بنفش نمايش داده مي شوند .
4) گروه چهارم : فشارها به شدت به دستگاه اسكلتي - عضلاني آسيب مي رسانند و بايد فورا" بايد اقدام به اصلاح گردد. اين گروه به رنگ سفيد در جدول متمايزند .

جمع آوري و پردازش دادها :
در ابتدا تعداد دفعات مشاهده كار جهت حصول ضريب اطمينان مورد نياز بايد مشخص گردد.پس از ثبت نتايج مشاهدات مي توان داده ها را با استفاده از تناسب هاي ساده پردازش نمود و آنرا در تقسيم بندي كاربردي Owas قرار داد .
با توجه به نتايج حاصل , مي توان اصلاحات لازم جهت كاهش فشارهاي ناشي از وضعيتهاي نادرست بدن در حين كار را ارايه و اجرا نمود. البته پس از اجراي اصلاحات پيشنهادي با مقايسه توسط روش Owas ميزان تاثير پژوهش بايد تعيين گردد .

مراحل بررسي نحوه انجام كار به روش Owas :
1)شناسايي فعاليتهاي مشكل آفرين و جمع آوري اطلاعات اساسي در مورد آن .
2) مشخص كردن هدف و روش هاي اجراي پژوهش .
3)جمع آوري اطلاعات مورد نياز از محيط كار .
4) پردازش نتايج .
5) ارايه دلايل وضعيت نامناسب بدن در حين كار .
6)ارز يابي مجدد و تعيين ميزان اثر اصلاحات انجام يافته .
ميزان قابليت اعتماد و مواد كاربرد روش Owas :
جهت به دست آوردن مشاهدات با قابليت اعتماد بالا بايد موارد زير را مد نظر قرار داد:
الف ) زمان كافي جهت ثبت مشاهدات
ب ) مقايسه اطلاعات حاصل با وضعيت استاندارد بدن
ج ) شناخت صحيح كار
اين روش در توسعه كار يا بهبود و اصلاح نحوه انجام كار به منظور كاهش نيروي- هاي وارد بر دستگاه عضلاني اسكلتي ، طرح ريزي محيط كار جديد يا پايه گذاري شيوه جديد نحوه انجام كار ، بازرسي هاي ارگونوميك و استفاده در تحقيقات كاربرد دارد . شرط موفقيت اجراي اصلاحات حاصل از مشاهدات در محيط كار اجراي هماهنگ ماموران اجرايي و پيگيري و آموزش درست است